قصه تلخ زندگي /یادداشت حمید سلجوقی براي « روزهاي زندگي»
سینمای روز
این وبلاگ راجع به خبرهای روز سینما است

 

 

 

اين از آن جنس فيلم هايي است كه هميشه مورد لطف و عنايت داوران جشنواره فجر قرار داشته است و پيش بيني دادن اين چند سيمرغ به « روزهاي زندگي» چندان هم سخت نبود.
با اينكه فيلم را دوست دارم اما نمي دانم چرا متقاعد نمي شوم كه سيمرغ بهترين فيلم و كارگرداني حق « روزهاي زندگي» بوده؟!

در مورد سيمرغ بهترين فيلم كه خب به خودم مي قبولانم هر چه باشد اين يك فيلم ارزشي است كه باز هر چه باشد در اين سال ها انقدر فيلم بي سر و ته در اين ژانر ديديم( لازم هست مثال بزنم؟!) ، يا اگر هم فيلم هاي جمع و جور و خوبي مثل « كودك و فرشته» در كار بوده انقدر مهجور و مظلوم اكران شده كه نديديمش يا حتي اگر شرايط اكران هم خوب بوده باشد فيلمي مثل « بيداري رؤياها» ديديم كه هزار بار بابت پرداخت بد سوژه ي ناب از دست رفته اش حسرت خورديم.در چنين شرايطي بايد هم از ديدن « روزهاي زندگي» كمي بيش از حد ذوق زده شويم.
پس اينكه سيمرغ بهترين فيلم به فيلم شيخ طادي برسد اصلا جاي تعجب ندارد اما در مورد كارگرداني، فصل آغازين فيلم مثال بارزي است براي قاب بندي هاي غلط فيلمساز كه به لطف ريتم تند و تدوين متناسب با جو فيلم زياد به چشم نمي آيد.بر عكس قاب بندي هايش در بعضي نماها اما از ميزانسن هاي خوب شيخ طادي نمي توان به سادگي گذشت.او به خوبي و باورپذيري هر چه تمام تر توانسته آن فضاي پرالتهاب و تنش جنگ را به بيننده منتقل كند.

داستان فيلم درباره ي يك زوج پزشك است كه در آخرين روزهاي جنگ تحميلي به مداواي مجروحان در پناهگاه زيرزميني يك بيمارستان صحرايي مشغولند.عليرغم اعلام قطعنامه 598 مبني بر صلح،جنگ همچنان ادامه دارد و شخصيت هاي اصلي نيز بايد تا رسيدن نيروهاي خودي مقاومت كنند.

« روزهاي زندگي» درامي است كه از باورها و مسائل معنوي شكل گرفته و طي يك روايت ساده كنش و واكنش بين قهرمان با ضدقهرمان را روايت مي كند.
رنجي كه معمولا از فيلمنامه هايمان مي بريم پرداخت ناقص و نخ نماي شخصيت هاي اصطلاحا خاكستري است كه البته در « روزهاي زندگي» اينطور نيست و ما با شخصيت هاي واقعا خاكستري روبرو هستيم.

مهمترين نقطه ضعف فيلمنامه « روزهاي زندگي» هم بر مي گردد به همين شخصيت هايش.آنجايي كه اولا معرفي شخصيت ها به بيننده با شتاب صورت مي گيرد و در ثاني فكر مي كنم تماشاگر با اتفاقات همذات پنداري مي كند نه با آدم هايش. تماشاگر اتفاقا غير از آنچه كه عشق خانم دكتر به همسرش است فقط سختي ها و تلخي هاي ناشي از اتفاقات جنگ را درك مي كند و در واقع شناخت كاملي از خود شخصيت هاي اصلي قصه به دست نمي آيد.

به جز چند اشتباه فاحش در تدوين از سوي واروژ كريم مسيحي باتجربه كه چندتايش را در همان چند سكانس اول فيلم مي بينيم، « روزهاي زندگي» تدوين مناسبي دارد.فيلمبرداري خوب و البته نقش مثبت و مؤثر جلوه هاي ويژه ميداني را هم نمي توان ناديده گرفت.
اين بار نه فرح نژاد معركه است نه قاضياني خاص تر و متمايز تر از ساير بازي هاي خوبش. اما بازي هاي خوب اين دو در قالب شخصيت هاي اصلي « روزهاي زندگي» بعد ديگري از زيبايي هاي اين فيلم را به نمايش مي گذارد.
بازي برونگرا و پر جنب و جوش حميد فرخ نژاد در مقابل بازي درونگراي زيرپوستي هنگامه قاضياني كه در نماهاي مختلف با آن نگاه ها و سكوت پرحرفش بروز پيدا مي كند در اين فيلم فضاي متضاد و مكملي بوجود آورده است.

تا يادم نرفته بگويم آنجايي كه اتومبيل روي تپه منفجر مي شود يكي از زيباترين و استانداردترين صحنه هاي « روزهاي زندگي» است.
آن چيزي كه مسلم و انكارناپذير است اين است كه « روزهاي زندگي» از لحاظ ساختار بصري اش انصافا چشم نواز است و همين آن را از خيلي از فيلم هاي هم گونه اش حتي مي توان گفت در تاريخ سينماي جنگ ما متمايز مي كند.
شيخ طادي نشان داد مي توان در كنار آثار نام هايي مثل حاتمي كيا،درويش،باشه آهنگر و ... باز هم شاهد روايتي نو از جنگ باشيم.
در هر حال « روزهاي زندگي» يك قدم به جلو در كارنامه پرويز شيخ طادي به حساب مي آيد و فيلم شريف و محترمي است.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی
آخرین مطالب