جواب به سئوال های اکثر مردم...
سینمای روز
این وبلاگ راجع به خبرهای روز سینما است

در حالي كه هفته گذشته برنامه هفت ترجيح داد در بخش نقدش را براي فيلم نارنجي پوش حذف كند. انتقادات مسعود ده نمكي از اين تصميم و پاسخ هاي جيراني بار ديگر بحث مسعود فراستي و نوع نقد و ادبياتش را زنده كرد. به گزارش كافه سينما روز گذشته در يك اتفاق جالب پسر مسعود فراستي در صفحه فيسبوكش در مقام دفاع از پدرش بر آمده و صحبت هاي جالبي درباره مواضع اين منتقد مطرح كرد كه در ادامه آن را مي خوانيد.

«بعضي  پرسيدن كه چرا مسعود فراستي دو هفته است به هفت نمي آيد. بعضي پرسيدن كه فيلم قلاده ها بهتر بود يا جدايي.جواب همه سوالاتون يك چيزه. آقا جان مسعود فراستي تحت فشاره. دو بارم تا حالا گفته. يك بار سر ملك سليمان كه گفت مجبورش كرده اند [فیلم رو] كم بكوبه يك بار هم سر يك جاي ديگر. الآن چون مسعود فراستي يك ميزاني حرفش تو عموم مردم مقبوليت دارد در خيلي از موارد تو فشار مي گذارنش. اين به اين معني نيست كه تو نظام جمهوري اسلامي آزادي و حق بيان نيست، چون اين فشار نه از جانب مقام عظماي ولايته نه رئيس جمهور نه... اگر اينطور بود پدر من نمي توانست تو ديدار هنرمندان با رهبري برگردد بگويد ما تو سينمامون ...پنهان داريم. ولي با همه ي اين اوصاف براي بار آخر مي گويم  بابا خيلي تحت فشاره. ديگر همه فهميدن كه طالبي دارد تهديدش مي كند. ديگر همه فهمميدن كه سر ملك سليمان بابا نمي تونست نقد كند. ديگر همه فهميدن بابا سر نقد اخراجي هاي 3 داشت به ده نمكي التماس مي كرد كه حرفشو بد برداشت نكند. اون كسايي كه بابام را تحت فشار مي گذاششتن آدمايي بودند كه از لحاظ اقتصادي تو سينمايند.


يك كم فكر كنيد. و اين رو از من بشنويد. شايد يك سري از فيلمهايي كه بابام مي گويد بدند رو از ته دل قبول داشته باشد و شايد يك سري از فيلم هايي كه مي گويد خوبند، اصلا دوست نداشته باشد. فقط كافيه به صورتش نگاه كنيد. در خلاله حرف زدنش اگر ديديد رنج و غم تو صورتش منعكس مي شود بدونيد كه حرف دلشو نمي زند. نمي گويم كه مثلا سر قلاده هاي طلا نظرش اين نبوده. چون ابوالقاسم طالبي به خيال خودش تهديدش مي كرد. اگر آقای طالبی اطلاع داشت می‌تونست بجای اینکه بگه تورو توی تظاهرات دیدم، برگرده بگه چرا پسرت ایلیا [...] والسلام.


در مورد جدايي نادر از سيمين: اون شبي كه هواپيماي اصغر فرهادي به زمين نشست يك عده به اصطلاح .. به من زنگ زدند تا از من اجازه بگيرند كه بروند يك تشت از نجاست رو سر آقاي فرهادي خالي كنند! من تقريبا هر چي فحش بلد بودم نثارشون  كردم. بابام وقتي فهميد  يك 4-5 تا فحش اب دار زير لب بهشون داد. 6 روز بعد همونها به من زنگ زدند كه يك شورا تشكيل دادند  براي آشتي دادن فرهادي با دولت! و از من دعوت كردند كه بروم اونجا چون پدرم اهل مماشات نيست. من نرفتم و بهشون يك جواب دادم. گفتم نه پدرم نه من نه كس ديگر از آقاي فرهادي بدش نمي آيد. بابام فيلم را دوست نداشته و اين سليقه اش بوده. (البته من هم دوست ندارم) ولي اين دليل نمي شود كه مثلا پدر من را دشمن اصغر فرهادي بخوانند.»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی
آخرین مطالب